چندسالی است که موضوع آموزش مجازی در کشور ما به راه افتاده و مختص دوران شیوع کرونا نیست. از مدتها پیش دانشگاههای الکترونیکی و مجازی با سیستم LMS فعال بودند، اما یکی از مشکلات این سیستم کُندی زیرساختهای اینترنت در ایران بود، چون مدرس باید با اینترنت سریع و پرسرعت مطالب و فیلمهای آموزشی را برای دانشجویان پخش میکرد، اما آموزش آنلاین زمانی مشکلات خود را بیشتر بروز داد که به دلیل شیوع کرونا، 15 میلیون دانشآموز باید در منزل مینشستند و آموزشهای لازم را با اینترنت خانگی یا تلفن همراه دانبال میکردند. در این میان چون شبکههای اینترنتی ما فاقد زیرساخت لازم بودند و در بسیاری از مناطق کشور شبکه اینترنت موبایل پاسخگو نیستند و نقاط کور همچنان وجود دارد، بسیاری از دانشآموزان دچار مشکل میشدند و نتوانستند از آموزشهای آنلاین نهایت بهره را بگیرند. موضوع دیگر در حوزه ساختار پلتفرمها است و باید پلتفرمهایی که برای آموزش مدارس طراحی میشوند، به صورت همزمان قادر به پاسخگویی به 12 حداقل میلیون دانشآموزش را داشته باشند.
پلتفرمهای موجود مانند «شاد» هوشمند نیستند و فاقد توانایی پاسخگویی به این تعداد ورودی به صورت همزمان هستند. برای این نوع پلتفرمها، معماری سخت افزاری و نرم افزاری خوبی در نظر گرفته نشده و موجب شده ما نتوانیم به اهداف آموزش مجازی و آنلاین به شکل مطلوب دست پیدا کنیم. بحث سوم درمورد ضعفهای آموزش آنلاین در ایران، به «محتوا» بازمیگردد. ارائه محتوای مکتوب از طریق سایت باید به شکل الکترونیکی صورت بگیرد و از حالت عادی و سنتی خود خارج شود. در بسیاری از کشورهای دنیا که امروزه از پلتفرمها برای آموزش آنلاین و مجازی در دوران کرونا استفاده میکنند، محتواها به صورت مجازی قابل ارائه است، مثل دروس آزمایشگاهی که باید دانشآموز یا دانشجو در این محیط، حضوری مجازی داشته باشد، اما در کشور ما این قابلیت وجود ندارد و امروزه یا آموزشهای کارگاهی به صورت حضوری یا اصلا برگزار نمیشوند. همچنین محیط پلتفرمی مانند «شاد» که مدیران آموزش و پرورش با افتخار از آن یاد میکنند، اینتراکتیو نیست و طراحی محیط آموزشی آن یک طرفه است. در کلاس درس اساتید به صورت دو طرفه با دانشآموز تبادل دارند و آنها از دانشآموز سوال میپرسند، اما در محیطهای آموزشی مجازی ما، فضا یکطرفه است. بنابرانی باید تکنولوژیهای IA یا VI و اینتراکتیو در پلتفرمها استفاده شود، اگر میخواهیم در زمانهایی که برف میبارد یا آلودگی هوا به اوج میرسد و مدارس تعطیل میشوند، از این پلتفرمها استفاده کنیم. بیشک ما نیازمند دانش و مدیریت رسانه هستیم و باید آن را جدیتر بگیریم و به آموزش با نگاه رسانهای بنگریم. قبلا ما در زمان جنگ یا برای کنکور بحث آموزش از راه دور و از طریق تلویزیون را داشتیم، اما شبکه «آموزش» صدا و سیما کاربران زیادی ندارد چون به عنوان یک رسانه، هوشمند نبوده و فضای آن اینتراکتیو نیست. اگر شبکههای تلوزیونی را اینتر اکتیو کنیم و همزمان دانشآموز از طریق تلویزیون بتواند سوال و جواب با معلم یا استادش داشته باشد، کارایی به این رسانه بازمیگردد. بیشک مسائل مذکور نیازمند زیرساخت مختص دانشآموزان است و باید هزینههای بالای فیبرنوری برای دانشآموزان و دانشجویان بسیار پایین بیاید تا دانشآموزان بتوانند از طریق فیبرنوری به آموزشهای خود دسترسی پیدا کنند. در موضوع پلتفرم نیز دسترسی به پلتفرمهای آموزشی و زیرساختهای بینالمللی آموزشی مثل «آمازون» اهمیت فراوانی دارد. مثلا اگر محتواها از طریق آمازون بارگیری شود تا برای دانشآموزان قابل مشاهده باشد، این کار به پلتفرمهای بینالمللی یا فضای Cloud،«رایانش ابری» داخلی نیاز دارد که کل محتوا در آن از طریق آموزش و پرورش بارگذاری شود. در این شرایط آن پلتفرم قدرت پاسخگویی به تمام دانشآموزان و دانشجویان را به طور همزمان خواهد داشت. شاد هنوز در فضای Cloud یا ابری نیست و استفاده همزمان تعداد زیادی کاربر از این پلتفرم، سرعت خطاها را بالا میبرد، ولی اگر فضا کلودی یا ابری استفاده شود، میتوان به صورت مقطعی، مکانی و بدون محدودیت از آن استفاده شود. در این میان استانداردسازی محتوا نیز بسیار دارای اهمیت است، ولی ما معمولا استانداردهای آموزشی را رعایت نمیکنیم و استانداردهای ما بر پایه کتابهای کاغذی هستند که سالهای قبل طراحی شدهاند و با علم روز دنیا آپدیت نیستند. بیشتر این موضوع را در فضای دانشگاهی میبینیم که محتوای ما 50 یا 60 سال قدمت دارند که در حوزه عملیاتی یا کاربردی صنعت یا سایر بخشها در دنیا فاقد جایگاه و کاربرد آموزشی هستند.